بدون عنوان
ختنه سوران تون همزمان با عروسیه باباتون با اون زن بد
شب ختنه سوران اتون مصادف شده بود با عروسی بابات.......آقاجون زاهدانیت اول آمده بود ختنه سورانتون بعدش رفت عروسی بابات........این عکسای ختنه سوران رو بزور پیدا کردم ببخشید عکس بهتری نداشتین.... ...
نویسنده :
خاله جون
18:12
تولد یک سالگی دانیال
این عکس تولد یک سالگی اته الهی فدات بشم ک توی جشن تولد یکسالگیت بابات نیس اون روزا خیلی روزای سختی برای شما ومامانی بود..... ...
نویسنده :
خاله جون
18:01
دوست خوشگل داریوش
اینجا رفته بودیم عروسی شما با این دخمل خوشگل دوست شدی ...
نویسنده :
خاله جون
2:05
بدون عنوان
این پسمل خشمل تپل مپل صدراجون هس این خوشگله محمدحسین هس . ...
نویسنده :
خاله جون
1:56
دانیال جون یکم طبیعی بخند....
چشمای پوفی رو نیگا....
این عکسارو صب روز جمعه ی بود ک بابای بی معرفتتون میخاست بیاد شما رو ببره مارو مجبور کرد شما صب زود بیدار کنیم .....وقتی آمد دانیال کلی گریه کرد نرفت باهاش ولی داریوش ب زور برد داریوش جونم اون روز خیلی اذیت شد باباش دم در خونه شروع ب دادو بیداد کرد داریوش دم در بود تا ک این رفتار رو دید آمد تو خونه ی گوشه نشست و شروع کرد ب گریه و ناخن هاشو میخورد ی عالمه غصه میخورد.... ...
نویسنده :
خاله جون
1:38
داریوش و کیف مهدکودک اش
این کیف خوشگل رو خاله فرزانه جون برای شما گرفته بود اینجا اولین روزی بود میخاستی بری مهد کودک سحر ...
نویسنده :
خاله جون
1:24
مشهد (کوهسنگی)
شب بعدش رفتیم کوهسنگی خیلی خوش گذشت تا2شب اونجا بودیم شما ی عالمه با صدرا وصفورا توپ بازی کردین ...
نویسنده :
خاله جون
1:17