بدون عنوان
روز بعدش رفتیم اخلمد خیلی خوش گذشت شما با صدرا و صفورا کلی آب بازی کردین....بعدش رفتم قسمتی ک از کوه آب می ریخت ی عالمه راه رفتیم (یعنی500متر) تا رسیدیم ب اونجا .......خیلی شدین....وقتی میخاستیم برگردیم کاکاوحید ی الاغ گرفت شما رو سوار کرد تا ک داریوش پیاده شد الاغ تشنه شد رفت آب بخوره ااینجا شما و صدراجون دارین الاغ رو اذیت میکنین صدرا میخاست دستشو تو چشم الاغ بکنه شما میخاستین گوش اشو بگیریناینجا ازبس خسته شدین آمدین پیش مادرجون نشستین
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی