، تا این لحظه: 15 سال و 8 ماه و 1 روز سن داره

داریوش و دانیال

بدون عنوان

روز بعدش رفتیم  اخلمد خیلی خوش گذشت شما  با صدرا و صفورا  کلی آب بازی کردین.... بعدش رفتم قسمتی ک از کوه آب می ریخت ی عالمه راه رفتیم (یعنی500متر)   تا  رسیدیم ب اونجا .......خیلی شدین.... وقتی میخاستیم برگردیم  کاکاوحید ی الاغ   گرفت شما رو سوار کرد  تا ک  داریوش پیاده شد الاغ تشنه شد رفت آب بخوره  ااینجا شما و صدراجون دارین  الاغ  رو اذیت میکنین صدرا  میخاست دستشو تو چشم  الاغ  بکنه شما  میخاستین گوش اشو بگیرین اینجا  ازبس خسته شدین آمدین پیش مادرجون نشستین ...
10 شهريور 1393

ادامه مسافرت

این موتور توی راهروی هتل گذاشته بود بچه ها رفتن  سوار شدن عکس گرفتن ........دانیال اولش میترسید سوار  شه کمر داریوش رو محکم میگرفت ...
10 شهريور 1393

مسافرت مشهد شهریورماه92

غروب  بود  رسیدیم مشهد  یکم استراحت کردیم شب رفتیم حرم  این عکسای ک بامامانی  گرفتین.....                                                                       ا ...
10 شهريور 1393